موفقیت در نوآوری
فرایند سه مرحلهای مککنزی برای پیادهسازی نوآوری در سازمانها
مککنزی در گزارشی در مورد پیادهسازی نوآوری در سازمانها، یک فرایند سه مرحلهای را پیشنهاد میدهد.
مرحله اول این فرایند ایجاد یک نگاه کلان به نوآوری است. یکی از موضوعات بسیار مهم در سازمانها نبود نگاه کلان به نوآوریها است. در اغلب موارد نوآوری از اهداف سازمانی جدا قرار میگیرد که حتی ممکن است اهدافی متضاد با استراتژیها و اهداف سازمان را دنبال کند.
برای رفع این مسئله بهصورت کلی پیشنهاد میشود ابتدا همه حوزههای مرتبط با نوآوری اعم از فرایندی (مرکز رشد، تحقیق و توسعه، سرمایهگذاری جسورانه، تیمهای توسعه کسب و کار و...) و همچنین از نظر هدف و موضوع (برای نمونه در بانک حوزه شرکتی، توسعه سامانه متمرکز، توسعه کانالها و...) شناسایی شود. در ادامه هدفگذاری برای نوآوری با ایجاد سنجهها و اهداف بلندمدت تعیین شود. برای نمونه اهداف مرتبط با درآمدزایی آتی از طریق رشد بازار، جذب بازارهای جدید (با حضور نوآوری بهعنوان توسعه کسب و کار)، رشد غیر ارگانیک (سرمایهگذاریهای مرتبط با ادغام و یا خرید یک کسب و کار) و نوآوری به معنای اصلی (در هر موضوع هدف) تعیین شود. به این صورت نگاهی جامع به نوآوری ایجاد میشود.
مرحله دوم ایجاد سبد نوآوری و مدیریت آن است. یکی از موضوعات مهمی که سازمانهای موفق از آن بهره میبرند استفاده از مدیریت سبد نوآوری است که میزان استفاده از آن 4 برابر سازمانهای ناموفق در حوزههای مرتبط با توسعه و نوآوری است. به این ترتیب بهجای تعیین اهداف مجزا برای هر بخش از فرایند نوآوری اهداف جامع در یک سبد کلان نوآوری تعیین شده و تیمی (فردی) فراتر از هر تیم اجرایی منفرد اقدام به مدیریت این سبد نوآوری خواهد نمود. به این ترتیب پویایی نوآوری در کسب و کار آن شرکت ایجاد خواهد شد.
مرحله سوم به موضوع اجرای نوآوری توجه دارد که خود شامل 7 زیرموضوع اجرایی زیر است:
- برنامه تخصیص منابع
- جریان ایده و فرصت
- حاکمیت نوآوری
- ایجاد مسیر نوآوری تدریجی و مخرب
- کانال ورود به بازار و کسب بازخورد
- مدیریت منابع انسانی صحیح
- دسترسی صحیح به منابع داده
به این ترتیب یک سازمان نوآور علاوه بر داشتن اهداف و مدیریت سبد نوآوریها، بهمنظور پویایی دارای 7 برنامه و رویکرد اجرایی نیز خواهد بود تا نوآوریها را به اهداف تعیین شده برساند.